نفسم...شاهزاده من...نیما
سلام شاهزاده کوچولوی من! امروز برای من روزه خوبی نبود ...چون تو حالت خوب نبود...همه میگن بخاطر دندون در اوردنت هست ...اما من شک داشتم...بین ساعت6عصرتا 7یه بند گریه کردی و جیغ زدی ...هیچوقت همچین گریه ای از تو ندیدم و خودمم گریه میکردم که چرا شاهزاده من باید درست روز کودک ...روز بازی کردن و شیطنتهای بیشترش اینجور بیحال و مریض توی بغلم افتاده باشه... تنت خیلی داغ بود وتب شدید داشتی اونقدر شدید که حتی از روی لباسهای تنت و نفسهای داغت بخوبی احساس میکردم... من و بابا در حین گریه ها و ناله هات آماده شدیم و خودمون رو رسوندیم به بیمارستان خصوصی مادر و کودک ... و اونجااروم شده بودی اخه گریه بعضی بچه ها نظرت رو جلب کرده بود ....خلاصه دکتر معاینه کرد ...
نویسنده :
Amin@sara
1:09